قضاى الهى چنان بود که مرگ این زن فداکار- خدیجه نخسیتن بانوى مسلمان- با مرگ ابوطالب در یکسال اتفاق افتاد آنهم در فاصلهاى کوتاه (1)
فاطمه (ع) چنانکه از قرآن کریم درس گرفته است باید این آزمایش را هم ببیند مرگ خویشاوندان براى او آزمایش دیگرى است. باید برابر این دشوارى بردبارى نشان دهد و منتظر بشارت پروردگار باشد (2)
آن آزمایشها آزمایش جسمانى بود و این امتحان، آزمایش قدرت نفسانى است. مادرش تنها غمخوار پدر در خانه بود و ابوطالب او را برابر دشمنان بیرونى حمایت مىکرد. با بودن ابوطالب مشرکان مکه نمىتوانستند قصد جان پدرش را بکنند. زیرا خویشاوندان او- تیرهى بنىهاشم- تیرهاى بزرگ بودند اگر مکنت و مال آنان در حد بنىزهره، بنىمخزوم و یا بنىحرب نبود، هیچ قبیلهاى در شرافت و بزرگوارى با آنان برابرى نمىکرد. مهتران مکه و ثروتمندان شهر مىدانستند اگر به قصد جان محمد (ص) برخیزند، بنىهاشم خاموش نمىنشینند، و بسا که تیرههاى دیگر نیز به حمایت آنان برخیزند. ناچار درون پر تلاطم خود را با آزار آرام مىکردند. دشنام، ریشخند، سنگپرانى، دهنکجى، تهمت: حربههائى که ناتوانان از آن استفاده مىکنند. تقدیر چنین بود که فاطمه (ع) شاهد همهى این منظرهها باشد، و پس از تحمل این رنجها آن دو صحنهى دلخراش را نیز ببیند.
اکنون فاطمه دیگر دختر خانواده نیست. او جانشین عبداللَّه، عبدالمطلب، ابوطالب و خدیجه است. (اُمّأبیها) چه کنیهى مناسبى! مام پدر. او باید وظیفهى مادرش را عهدهدار شود. باید براى پدرش هم دختر و هم مادر باشد.
1 ـ اما به نقل از شیخ کلینى، ابوطالب یکسال پس از مرگ خدیجه درگذشت (اصول کافى ج 1 ص 44). 2 ـ و بشرالصابرین. الذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انا للَّه و انا الیه راجعون (البقره: 155- 156). | |